عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
تا آخر هيچ يك از شاگردان نتوانست به سئوالی كه معلم عاليقدر طرح كرده بود جواب درستی بدهد . برنامه ای که خشم انوشیروان را کنترل کرد احمد پسر داود مى گويد: امام جعفر صادق عليه السلام حكايت نموده است : شريح قاضى مى گويد: جابر بن عبداللّه انصارى گويد: یک روز امام علی علیه السلام از کنار یک یهودی گذشتند و آن یهودی با اسبش [بدون اینکه اسبش وارد آب شود یا خیس شود] از روی رود عبور می کرد، پس در همان لحظه امام علی علیه السلام را صدا زد و عرض کرد: ای آقا! اگر این چیزی که نزد من است نزد شما بود چه کار می کردید؟ روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم. آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |