عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
وقتی که حرف من نبود....کدوم صدا در تو نشست ؟ بار الها... تا کی در انتظار گذاری به زاریم گريه هم با من دگر نامهرباني مي كند شب چو در بستم و مست از می نابش كردم ه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ لحظهء دیدار نزدیك است بي تو يك روز در اين فاصله ها خواهم مرد عشق یعنی خاطرات بی غبار به شبهای تودل بستم که زلف و شانه پیدا شد چترها را باید بست. سهراب سپهری مهربانی را بیاموزیم گوش كن، دور ترين مرغ جهان مي خواند. خارها الفبای درد از لبم می تراود می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست بغض نكن گريه نكن اگر چه غم كشيده اي گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ می نویسم، گذر ثانیه ها را، از تو. من از طرح زيبای هر خاطره ای رفته ز دل سیمین بهبهانی
گلی را که دیروز وقتي تمام سهمم از آسمان قفس بود بگو به باد، پرش را تكان تكان بدهد سیبی کجاست ازلب سرخ تو سیب تر گفتی که می بوسم تو را،گفتم تمنا می کنم بايد فراموشت کنم دلم قلمرو جغرافیای ویرانی است اگر تو رخ بنمایی ستم نخواهد شد مالک الشعرای بهار |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |