عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

هیچ بنده ای عالم نباشد تا اینکه به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد.

امام محمد باقر (ع) 

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

قاضی: اسم؟
برشت: شما خودتون می دونین
قاضی: می‌دونیم اما شما خودت باید بگی.
برشت: خب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه می‌کنین. دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟
قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین. اسم؟
برشت: من که گفتم. برشت هستم.
قاضی: ازدواج کرده اید؟
برشت : بعله
قاضی: با چه کسی؟
برشت: با یک زن
خنده حضار در دادگاه

قاضی: شما دادگاه رو مسخره می‌کنید؟
برشت: نه این طور نیست.
قاضی: پس چرا می‌گویید با یک زن ازدواج کرده‌اید؟
برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کرده‌ام!
قاضی: کسی را دیده‌اید با یک مرد ازدواج کند؟
برشت: بعله!
قاضی: چه کسی؟
برشت: همسر من. او با یک مرد ازدواج کرده است .
خنده حضار در دادگاه 

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

حیف‌نون داشت می‌رفت بهشت زهرا، بهش میگن چرا با خودت کمپوت می‌بری؟
میگه: آخه ‌گل گیرم نیومد!

.

.

.

حیف‌نون صبح زود میره کله پزی و یه آبگوشت و زبون و مخلفات سفارش میده.
کله پز بهش میگه: چش بزارم؟
حیف‌نون میگه: برو بابا! صبح به این زودی چه وقته بازیه؟! 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

وعده کردم که به تو سر نزنم
برسم تا دم در در نزنم
قول دادم به غزلهای خودم
زل به چشمان تو دیگر نزنم
مطمئن باش خیالت راهت
گله ای از تو به دفتر نزنم
این چه رسمیست که باید یک عمر
حرف خود را به تو آخر نزنم
برو ای عشق برو تا اینکه
روی دستان تو پرپر نزنم 

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سال نهم هجرت ، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در مدينه بود. مردم گروه گروه به مدينه مى آمدند و در محضر آن حضرت مسلمان مى شدند. از جمله گروهى از طايفه ((ثقيف ))، ساكن طائف آمدند. پس از گفتگو، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به آنها فرمود: ((يكى از دستورهاى اسلام نماز است و بايد نماز بخوانيد.))
آنها گفتند: ((ما خم نمى شويم ، زيرا اين كار براى ما يك نوع ننگ و عار است .))
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
((لا خير فى دين ليس فيه ركوع و لا سجود)).
دينى را كه در آن ركوع و سجود نباشد، خيرى ندارد.
به گفته بعضى از مفسّران آيه 48 سوره مرسلات در ردّ پيشنهاد آنها با اين تعبير نازل شد:
((و اذا قيل لهم اركعوا لايركعون )).
و چون به آنها گويند ركوع كنيد، ركوع نكنند.(48) 

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

خنده کوتاهترين فاصله بين دو نفر است . ویکتور هوگو

.

.

.

هرگز در ميان موجودات مخلوقي كه براي كبوتر شدن آفريده شده كركس نميشود. اين خصلت در ميان هيچ يك از مخلوقات نيست جز آدميان. ويكتورهوگو 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ابهام درموردمصدوميت وجراحي مجتبي جباري
هر چند مجتبي جباري در ديدار استقلال برابر الاتفاق عربستان تيمش را در رقابتهاي پلي آف ليگ قهرمانان آسيا همراهي کرد اما احتمال جراحي زانوي وي قوت گرفته است.  به گفته دکتر رضایی، پزشک تیم استقلال، هنوز معلوم نیست که روند درمان زانوی جباری چگونه باید طی شود. قبل از هرکار، باید او دوباره معاینه و در یک یا چند تست ارتوپدی مربوط به مفصل زانو، شرکت کند تا همه‌چیز با دقت «صددرصد» روشن و معلوم شود.

*****

ويسي:بايد طوري ديگر از حقم دفاع کنم
سرمربي تيم فوتبال صباي قم با بيان اينکه "بعد از بازي با پرسپوليس بسيار ناراحت بوده و خون به مغزم نرسيد"، گفت: نبايد تحت هر شرايطي چنين حرف‌هايي را مطرح مي‌کردم حتي اگر حق هم با من بود.  سرمربی تیم فوتبال صبای قم در مورد اینکه حرف‌های کارشناس برنامه 90 را قبول کرده و به نظرات این کارشناس داوری احترام گذاشته است، افزود: در این چند روز متوجه شدم مردم اینگونه صحبت کردن را بیشتر دوست دارند. این تجربه بسیار خوبی برایم بود که مقابل مشکلات صبرم را بالاتر برده و همیشه طوری حرف بزنم که کسی از بابت آن ناراحت نشود.

*****

حقيقي:دوست دارم جزء 16 تيم ليگ اروپا باشيم
دروازه‌بان تيم فوتبال روبين‌کازان روسيه گفت: بازي دشواري برابر المپياکوس يونان داريم اما اميدوارم به جمع 16 تيم برتر ليگ اروپا راه پيدا کنيم.  علیرضا حقیقی در خصوص شرایطش در روسیه گفت: شاید روزهای اول کمی برایم مشکل بود اما به تدریج وضعیتم بهتر شد. برایم یک پوئن مثبت بود که در بازی مقابل المپیاکوس یونان سرمربی به من اعتماد کرد و نام مرا در لیست 18 نفره قرار داد.

*****

محمدي: به نفع هيچکس کنار نميروم
رئيس سازمان ليگ فوتبال گفت: برخلاف شايعه‌ها به نفع هيچ نامزدي از انتخابات فدراسيون کنار نمي‌کشم.

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

*از من آزرده مشو*
*میرم از خانه ی تو*
*قبل رفتن تو بدان*
*عاشق و بی تقصیرم*
*تو اگر خسته ای از دست دلم حرفی نیست*
*امر كن تا كه بمیرم به خدا می میرم* 

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
مهمان ، راهنمای بهشت است .

*****

امام المتقین حضرت علی بن ابی طالب فرمود:
از بزرگترین حماقتها ، دوستی با گنهکاران است .

*****

امام باقر علیه السلام فرمود :
هیچ نکبتی دامنگیر شخص نمی شود مگر به واسطه گناهی که مرتکب شده است .

*****

امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود:
چه قدر زشت است که از کسی درخواست کمک کنند واو پاسخ منفی دهد.

*****

 امام جواد عليه‏السلام :
به تأخير انداختن توبه فريب و غفلت و طولاني شدن و امروز و فردا کردن، مايه حيرت و سرگشتگي است.

[ پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

در بین دو نیمه بازی پرسپولیس  و صبای قم علی کریمی بازیکن محبوب سرخ ها کاری شایسته انجام داد و نشان داد هنوز روح مردانگی و مروت دربین بداخلاقی های فوتبال زنده است.علی کریمی دربین دو نیمه با کار خود لحظاتی فحش ها و رفتارهای ناپسند فوتبال ما را (ازجمله حرکت شیث و نصرتی هم تیمی های خود را) از یادمان برد و با این رفتار به ما یادآوری کرد که هنوز هم می توان در کنار قهرمان بودن پهلوان هم بود فارغ از قرمز و آبی بودن و فارغ از هرگونه تعصب.

درضمن نباید از کار زیبای مهدوی کیا هم گذشت.این دو بازیکن دربین دونیمه این بازی به سراغ محسن پورمحمدی چاق ترین جوان ایرانی رفتند و ازاو دلجویی کردند ما هم آرزوی سلامتی را برای ایشان داریم.

در اینجا جا دارد یاد پهلوان تختی را گرامی بداریم که نامش با جوانمردی و مروت عجین شده.

روحش شاد و یادش گرامی.

 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟ 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

باور کن شناگر قابلی بودم

نمیدانم چه شد که در تو غرق شدم

.

.

.

دلهره هايت را به باد بده

 اينجا دلي هست كه براي آرامشت

 دستي به آسمان دارد 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم ‚ مگو ‚ مگو که چرا رفت ‚ ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح
بیرون فتاده بود به یکباره راز ما 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

طوطی و بازرگان

بازرگانی یک طوطی زیبا و شیرین سخن در قفس داشت. روزی که آماده سفرِ به هندوستان بود. از هر یک از خدمتکاران و کنیزان خود پرسید که چه ارمغانی برایتان بیاورم, هر کدام از آنها چیزی سفارش دادند. بازرگان از طوطی پرسید: چه سوغاتی از هند برایت بیاورم؟ طوطی گفت: اگر در هند به طوطیان رسیدی حال و روز مرا برای آنها بگو. بگو که من مشتاق دیدار شما هستم. ولی از بخت بد در قفس گرفتارم. بگو به شما سلام می‌رساند و از شما کمک و راهنمایی می‌خواهد. بگو آیا شایسته است من مشتاق شما باشم و در این قفس تنگ از درد جدایی و تنهایی بمیرم؟ وفای دوستان کجاست؟ آیا رواست که من در قفس باشم و شما در باغ و سبزه‌زار. ای یاران از این مرغ دردمند و زار یاد کنید. یاد یاران برای یاران خوب و زیباست. مرد بازرگان, پیام طوطی را شنید و قول داد که آن را به طوطیان هند برساند. وقتی به هند رسید. چند طوطی را بر درختان جنگل دید. اسب را نگهداشت و به طوطی‌ها سلام کرد و پیام طوطی خود را گفت: ناگهان یکی از طوطیان لرزید و از درخت افتاد و در دم جان داد. بازرگان از گفتن پیام, پشیمان شد و گفت من باعث مرگ این طوطی شدم, حتماً این طوطی با طوطی من قوم و خویش بود. یا اینکه این دو یک روح‌اند درد دو بدن. چرا گفتم و این بیچاره را کشتم. زبان در دهان مثل سنگ و آهن است. سنگ و آهن را بیهوده بر هم مزن که از دهان آتش بیرون می‌پرد. جهان تاریک است مثل پنبه‌زار, چرا در پنبه‌زار آتش می‌اندازی. کسانی که چشم می‌بندند و جهانی را با سخنان خود آتش می‌کشند ظالمند. 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

موضوع انشا غضنفر اینا :تا به حال احساس غیر قابل توصیفی داشته اید؟
آن را توصیف کنید !…..

.

.

.

پسره: من تا ۲۵ سالم نشه ازدواج نمیکنم
دختره: منم تا ازدواج نکنم ۲۵ سالم نمیشه 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

الهی، تو آفریدگاری و من آفریده ، تو خالقی ومن مخلوق ، تو مالکی ومن مملوک ، تو ربی ومن بنده ، تو روزی ده من روزی خوار ، تو عطا بخشی ومن بخیل ،تو قوی و من ضعیف ، تو عزیزی ومن ذلیل ، تو غنی ومن فقیر ، تو دانا ومن نادان ،تو آمرزنده و من گنهکار ، گواهی می دهم تو عطا بخشی به بندگانت بدون خواهش.ای آقا ای رحیم بیامرز گناهانم را وبپوشان عیب هایم را وبگشا از پیش خود رحمت و رزق فراوان یا ارحم الراحمین. همین مرا بس است که تو خدای منی ومن عبد تو .  

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سوگند به انجير و زيتون، و سوگند به طور سينا، و سوگند به اين شهر امن، كه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم، سپس او را به پايين‏ترين مرحله باز گردانيديم، مگر كسانى كه ايمان آورده‏اند و عمل شايسته انجام داده‏اند كه براى آنها پاداشى قطع نشدنى است، پس چه چيزى سبب مى‏شود كه بعد از اين، روز جزا را انكار كنى؟ آيا خداوند بهترين داوران نيست؟

سوره ی تين آيات 1 تا 8 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

قافله چندين ساعت راه رفته بود . آثار خستگی در سواران و در مركبها
پديد گشته بود . همينكه به منزلی رسيدند كه آنجا آبی بود ، قافله فرود
آمد . رسول اكرم نيز كه همراه قافله بود ، شتر خويش را خوابانيد و پياده‏
شد . قبل از همه چيز ، همه در فكر بودند كه خود را به آب برسانند و
مقدمات نماز را فراهم كنند .
رسول اكرم بعد از آنكه پياده شد ، به آن سو كه آب بود روان شد ، ولی‏
بعد از آنكه مقداری رفت ، بدون آنكه با احدی سخنی بگويد ، به طرف مركب‏
خويش بازگشت . اصحاب و ياران با تعجب باخود می‏گفتند آيا اينجا را
برای فرود آمدن نپسنديده است و می‏خواهد فرمان حركت بدهد ؟ ! چشمها مراقب و گوشها منتظر شنيدن فرمان بود . تعجب جمعيت‏
هنگامی زياد شد كه ديدند همينكه به شتر خويش رسيد ، زانوبند را برداشت‏
و زانوهای شتر را بست ، و دو مرتبه به سوی مقصد اولی خويش روان شد .
فريادها از اطراف بلند شد : " ای رسول خدا ! چرا مارا فرمان ندادی كه‏
اين كار را برايت بكنيم ، و به خودت زحمت دادی و برگشتی ؟ ما كه با
كمال افتخار برای انجام اين خدمت آماده بوديم " .
در جواب آنها فرمود : " هرگز از ديگران در كارهای خود كمك نخواهيد ،
و بديگران اتكا نكنيد ، ولو برای يك قطعه چوب مسواك باشد 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بعد از غذا 7 کار ممنوع

1- آب ننوشید: بلافاصله بعد از صرف غذا آب خوردن سبب رقیق شدن شیر معده می شود بنابراین بهتر است نیم ساعت قبل و بعد از غذا آب ننوشیم.

2- سیگار نکشید: به طور کلی سیگار نکشید. اما سیگار کشیدن بعد از غذا گناه نابخشودنی به حساب می آید. سیگار محیط معده را اسیدی می کند افراد سیگاری نیم ساعت بعد از غذا سیگار بکشند.

3- میوه نخورید: از عادات بد ما میوه خوردن بعد از صرف غذا است بهتر است نیم ساعت قبل و بعد از غذا میوه نخورید چون سبب نفخ معده می شود البته میوه پخته اشکالی ندارد.

4- حمام نکنید: حداقل نیم ساعت فاصله قرار دهید به ویژه حمام داغ توصیه نمی شود زیرا در جریان خون در اطراف معده اختلال ایجاد می کند و بر هضم غذا اثر منفی می گذارد.

5- راه نروید: حداقل نیم یا یک ساعت بعد از صرف غذا پیاده روی طولانی نکنید چون هضم غذا بهتر صورت می گیرد.

6- نخوابید: در مورد خوابیدن تأکید اکید می شود که حداقل 2 ساعت بعد از خوردن غذا انجام نشود بنابراین شام خوردن در آخر شب کار بسیار اشتباهی است.

7- چای ننوشید: در میهمانی ها هنوز غذا تمام نشده چای جلوی میهمان می گذاریم چای می تواند محیط معده را اسیدی کند و تأثیر منفی بر مواد معدنی معده بگذارد بعد از غذا مایعات با نیم ساعت تا یک ساعت فاصله مصرف شود. 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

دل بود که از قافله ما را عقب انداخت
سر رفتن این حوصله ما را عقب انداخت
حتی همه ی جاده ها نیز گواهند 
این پای پر از آبله ما را عقب انداخت
از باد رهاتر شده بودیم ، ولی حیف 
سنگینی این سلسله ما را عقب انداخت
یک سجده فقط فاصله ما و خدا بود 
دل نیز از این مرحله ما را عقب انداخت
هنگام تهجد شده بود و همه دیدند 
خودخواهی این قافله ما را عقب انداخت 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

هر که برادرش را در کارى ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است.

امام موسی کاظم (ع) 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تساوي رئال مادريد مقابل زسکا مسکو

گل ديرهنگام پونتوس ورنبلوم باعث شد زسکا مسکو از شکست خانگي مقابل رئال مادريد نجات يابد و بازي دو تيم در ورزشگاه لوژنيکي مساوي شود.این دیدار با گل های رونالدو برای رئال و ورنبلوم برای زسکا به پایان رسید

*****

عذرخواهي اينتر از يک هوادار 9 ساله!
باشگاه اينتر به دليل نتايج ضعيف خود از يک هوادار 9 ساله عذرخواهي کرد و با دعوت از او به محل باشگاه، هدايي به وي اهدا کرد. فيليپو 9 ساله يکي از هواداران باشگاه اينتر ايتاليا است که هم‌کلاسي‌هايش او را به دليل نتايج ضعيف اينتر در چند هفته اخير مورد تمسخر قرار داده‌اند.
اين کودک 9 ساله در ديدار تيم محبوبش مقابل بولونيا که با شکست تحقيرآميز 3 – صفر اينتر همراه شد در ورزشگاه حاضر بود و پلاکاردي در دست داشت که رويش نوشته شده بود: ممکن است لطفا ببريد؟ وگرنه در مدرسه مرا مسخره مي‌کنند! با تشکر، فيليپو.

*****

شکايت فدراسيون فوتبال عليه برانکو ايوانکوويچ
علي کفاشيان از شکايت فدراسيون فوتبال ايران عليه برانکو ايوانکوويچ و پيگيري پليس بين‌الملل براي احقاق حق دولت ايران خبر داد. رييس فدراسيون فوتبال در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با اشاره به مشکلات مالياتي برانکو ايوانکوويچ سرمربي سابق تيم ملي ايران که بالغ بر 550 ميليون تومان است، گفت: بر اساس برنامه‌ريزي که انجام داده‌ايم قصد داريم تا چند روز آينده از طريق پليس بين‌الملل پيگير مالياتي باشيم که اين سرمربي به دولت ايران بدهکار است.

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

در تمام رنجهایی که میبریم

صبر ، اوج احترام به قوانین الهی است . . .

.

.

.

خشم مانند طوفان است

بعد از مدتی فروخواهد نشست

ولی بدان که حتما شاخه هائی شکسته اند . . .
 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس ولیک
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند
نگران با من استاده سحر
صبح می خواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم می شکند
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می شکند
دست ها می سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند

نیما یوشیج 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شاگردی از استادش پرسید : عشق چیست؟
استاد در جواب گفت : به گندمزار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور . اما در هنگام عبور از گندمزار ، به یاد داشته كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی.
شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت . استاد پرسید : چه آوردی؟
شاگرد با حسرت جواب داد : هیچ ! هر چه جلو می رفتم ، خوشه های پر پشت تر می دیدم و به امید پیدا كردن پرپشت ترین ، تا انتهای گندمزار رفتم . استاد گفت : عشق یعنی همین !
شاگرد پرسید : پس ازدواج چیست ؟ استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلند ترین درخت را بیاور . اما به یاد داشته باش كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی!
شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسید كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت : به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را كه دیدم ، انتخاب كردم . ترسیدم كه اگر جلو بروم ، باز هم دست خالی بگردم .
استاد باز گفت : ازدواج هم یعنی همین 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

شبیه شیشه می مانم … تو هم مانند بارانی
رسیدی توی اغوشم … ولی گویا نمی مانی
خودت را جای من بگذار، ببین یک شیشه حق دارد
زنی مانند باران را … ببوسد … یا نمی دانی
نبودی تا ببینی باد ، مرا هر روز می بویید
من او را سخت می راندم … تو من را سخت می رانی …
کمی احساس هم بد نیست … بیا یک بار مردی کن !
دل این شیشه را نشکن ، در این اوضاع طوفانی
بیا بانو … تو باران باش … و بر من یخ بزن تا صبح
خدا هم می وزد برما ، کمی باد زمستانی 
 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

سرآغاز نامه عاشقانه ، با نام تو مینویسم صادقانه !
از عشق مینویسم از محبتهایت ، تا پای جان مینشینم چشم به راهت!
مینویسم یک کلام ، عاشقانه : دوستت دارم!
یک نفس در این نامه ، بی بهانه فریاد میزنم که تا آخرین نفس همنفس تو هستم!
تو در کنارم نیستی ، اما همیشه در قلب منی!
مینویسم این نامه عاشقانه را که بگویم همیشه به یاد تو هستم ، مینویسم که بگویم خیلی برایم عزیزی عزیزم!
با قلمی از جنس محبت ، با احساسی به قشنگی عشق ، با یک دنیا حرفهای عاشقانه از قلب مهربان تو مینویسم بی بهانه ، که بی نهایت تا قیامت دوستت دارم!
اینک که از تو مینویسم ، برای تو مینویسم ، نامه از قطره های اشکم خیس خیس شده ، جای قطره های اشکم مانده و چشمهایم بهانه گیر شده !
دلتنگ تو هستم عزیزم ، دلتنگی را از جملاتی که برایت در نامه نوشته ام میتوان خواند ، قلمی که در این لحظه مرا یاری کرد ، که برای تو بنویسم نامه ای عاشقانه ، که به عشق تو نوشتم کلامی جاودانه . خیلی دوستت دارم ای تنها بهانه برای بودنم!
از سرآغاز نامه ، تا پایان روزی صدها بار بخوان نامه را ، و حس کن درد دل عاشق مرا!
ببین چقدر تو را دوست دارم ، ببین چقدر تو برایم عزیزی!
مواظب دلت باش ای بهترینم ، من همیشه و همیشه به یادت هستم نازنینم! 

[ چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

امیرالمومنین علی (ع) : شجاعت مرد به قدر همت اوست و غیرتش به قدر تن ندادن او به ذلت

*****

امام علی (علیه السلام):
ای گروه جوانان
شرف انسانی خود را با ادب محافظت نمائید و
سرمایه گرانبهای دین خود را با علم و دانش،از دستبرد ناپاکان بر کنار نگه دارید

*****

امام باقر (ع) فرمودند:
بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عریان مدار.

*****

امام صادق (ع) فرمودند:
به راستى که مؤمن با برادر مؤمنش آرامش پیدا مى ‏کند، چنان که تشنه، با آب خنک آرامش مى ‏یابد.

*****

امام صادق (ع) :خداوند امتى را عذاب نخواهد كرد، مگر در وقتى كه نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستى نمایند. 

[ چهار شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ای انتظار جاری ده قرن تا هنوز
بی تو غروب می شود این روزها هنوز

اما هنوز چشم جهانی به راه توست
این جمعه آه می رسی از راه یا هنوز...؟

با اشتیاق رویت تو رو به آسمان
هر چشم خیره است ولی ابرها هنوز...

باران پاک رحمتی و خاک می کشد
هر لحظه انتظار نزول تو را هنوز

تو وعده ی خدایی و جاری است یاد تو
در خواهش مکرر هر ربنا هنوز

در انتظار جمعه ی تو ندبه می کند
ناحیه ی مقدسه ی کربلا هنوز 

[ سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

اگر به اندازه ى ترس از يك پاسبان از خدا مى ترسيديم...

در زمان پهلوى كه تشكيل مجالس روضه خوانى و همه ى اجتماعات دينى و مذهبى ممنوع بود، مردم در مسجدى اجتماع كرده بودند و شخص بزرگوارى در بالاى منبر مشغول سخنرانى بود. از قضا، پاسبانى از پنجره ى مسجد سرى به مسجد كشيد تا اوضاع مسجد را مشاهده كند، مردم همه وحشتناك به سوى او نگاه مى كردند، در اين حال آن آقا كه بر بالاى منبر بود، فرمود: اگر به اندازه ى ترس از يك پاسبان، از خدا مى ترسيديم، كار ما امروز به اين جا نمى كشيد!اگر به اندازه ى ترس از يك پاسبان از خدا مى ترسيديم...
در زمان پهلوى كه تشكيل مجالس روضه خوانى و همه ى اجتماعات دينى و مذهبى ممنوع بود، مردم در مسجدى اجتماع كرده بودند و شخص بزرگوارى در بالاى منبر مشغول سخنرانى بود. از قضا، پاسبانى از پنجره ى مسجد سرى به مسجد كشيد تا اوضاع مسجد را مشاهده كند، مردم همه وحشتناك به سوى او نگاه مى كردند، در اين حال آن آقا كه بر بالاى منبر بود، فرمود: اگر به اندازه ى ترس از يك پاسبان، از خدا مى ترسيديم، كار ما امروز به اين جا نمى كشيد!

[ سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 101 102 103 104 105 ... 146 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6285
بازدید دیروز : 6171
بازدید هفته : 12456
بازدید ماه : 32765
بازدید کل : 427865
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس