عشقانه ها
سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشقانه ها و آدرس ela86.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

امام سجاد - عليه اسلام - فرمود: به وسيله عقل ناقص و نظريه هاي باطل، و مقايسات فاسد و بي اساس نمي توان احكام و مسائل دين را به دست آورد; بنابراين تنها وسيله رسيدن به احكام واقعي دين، تسليم محض مي باشد; پس هركس در مقابل ما اهل بيت تسليم باشد از هر انحرافي در امان است و هر كه به وسيله ما هدايت يابد خوشبخت خواهد بود. و شخصي كه با قياس و نظريات شخصي خود بخواهد دين اسلام را دريابد، هلاك مي گردد.

*****

افراد سخاوتمند از خوراك ديگران استفاده مي كنند تا ديگران هم از امكانات ايشان بهره گيرند و استفاده كنند; وليكن افراد بخيل از غذاي ديگران نمي خورند تا آن ها هم از غذاي ايشان نخورند.امام رضا (ع)

*****

اگر واقیعات با نظریات هماهنگی ندارد واقیعات را تغییر بده . آلبرت انیشتین

*****

به همه عشق بورز، به تعداد كمي اعتماد كن، و به هيچكس بدي نكن. شكسپير

[ چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

أعظَمُ الناسِ نَصيباً فى الإسلامِ أهلُ فارسَ. 


بزرگترين سهم را در اسلام، مردم ايران دارند.

پیامبر اکرم (ص)

ميزان الحكمة: ج9- ص80- ح 15866

[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

نامه های جبران خلیل جبران به ماری هسکل
ماری، ماری دلبندم، یک روز تمام کار کرده ام، اما نتوانستم پیش از شب به خیر گفتن به تو، به بستر بروم. آخرین نامه ی تو، یک آتش ناب است، اسب بالداری که مرا به پشت می گیرد و به به جزیره ای می برد، جزیره ای که فقط ترانه های غریبش را می شنوم، اما روزی آن را باز خواهم شناخت.

روزهایم سرشار از این نگاره ها و آواها و سایه هاست و آتشی نیز در قلبم، در دستانم است. این نیرو باید سراسر، برای من، برای تو و برای آنانی که دوستشان داریم به نیکی تبدیل شود.

آیا تو آن را که در آتشدانی عظیم می سوزد و می گدازد، می شناسی؟ و می دانی که این شرر، هر موجود پلیدی را به خاکستر دگرگون می کند و فقط انچه را که راست است، در روح برجا می گذارد؟

آه، هیچ چیز پر برکت تر از این آتش نیست!

[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

 قیمت حاکم

روزی ملا به حمام رفته بود اتفاقا حاکم شهر هم برای استحمام آمد حاکم برای اینکه با ملا شوخی کرده باشد رو به او کرد و گفت : ملا قیمت من چقدر است؟
ملا گفت : بیست تومان.
 حاکم ناراحت شد و گفت : مردک نادان اینکه تنها قیمت لنگی حمام من است.
 ملا هم گفت: منظورم همین بود و الا خودت ارزش نداری!

[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

داستان آموزنده ” نیروی باور و تلقین “

در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن ۵ کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که ۵ کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان…

این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع ۵ کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان ۵ کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست.
 هر فردی خود را ارزیابی می کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید «هستید». اما بیش از آنچه باور دارید «می توانید» انجام دهید.

[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

در مذهب عاشقان قرار دگر است
 وين باده ناب را خمار دگر است
 هر علم که در مدرسه حاصل گردد
 کار دگر است و عشق کار دگر است

*****

در دفتر شعر من صدا پنهان است
 يک رود پر از ستاره در جريان است
 من در سر خود ابر زيادي دارم
 جيب کلمات من پر از باران است

*****

گر مي نخوري طعنه مزن مستان را
 بنياد مکن تو حيله و دستان را
 تو غره بدان مشو که مي نخوري
 صد لقمه خوري که مي غلامست آن را

*****

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
 در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندارم جز درد
 یک مونس نامزد ندارم جز غم

*****

در عشق تو از بس که خروش آوردیم
 دریای سپهر را به جوش آوردیم
 چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت
 رفتیم و زبانهای خموش آوردیم

[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تا حالا شده يكى تو رو يا تو يكى رو يا دو تا يه نفرو يا يكى دو نفرو يا دو نفر تو رو يا تو دو نفرو اين جورى كه من تو رو سر كار گذاشتم، سر كارت بذارن…؟!

.

.

.

چشمهای درشتت را که به من می دوزی و با لبهای بزرگ و با صدای رسا آواز می خوانی. از همیشه بیشتر دوستت دارم، تو واقعأ زیباترین قورباغه ای!


ادامه مطلب
[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ای تو با روح من ، از روز ازل یارترین.
کودکِ شعر مرا مهر تو غمخوار ترین.

گر یکی هست سزاوار پرستش ، به خدا
تو سزاوارترینی ، تو سزاوار ترین!

عطر نام تو که در پرده ی جان پیچیده ست
سینه را ساخته از یاد تو سرشارترین.

ای تو روشنگر ایام مه آلوده ی عمر
بی تماشای تو، روز و شب من تار ترین.

در گذر گاه نگاه تو گرفتارانند،
من به سرپنجه ی مهر تو گرفتارترین.

می توان با دل تو حرف غمی گفت و شنید
گر بود چون دل من راز نگهدارترین! 
"مشیری"

[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ميرسن يه روزي دستامون به هم
توي دنيايي كه رنگ بارونه
دل من هر جاي دنيا كه باشي
بي صدا عاشق چشمات ميمونه

.

.

.

هرآن كسي كه در اين حلقه نيست زنده به عشق/ بر او نمرده به فتواي من نماز كنيد


ادامه مطلب
[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را

(امام علی علیه السلام)

.

.

.

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست ، زنده باش . . .


ادامه مطلب
[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

مردى به پیغمبر عرض كرد یا رسول اللَّه چیزى بمن بیاموز كه چون بدان عمل كردم خدا از آسمان مرا دوست دارد و مردم در زمین فرمود آنچه نزد خدا است بطلب تا خدا تو را دوست دارد و از آنچه در دست مردم است كناره كن تا مردم تو را دوست داشته باشند

*****

امام علی (ع) فرمودند: شیعیان ما ، کسانی هستند که در راه ولایت ما ،به هم بذل و بخشش میکنند.و به همدیگر ، در دوستی ما ، محبت میکنند و در راه زنده نگه داشتن راه و روش ما ، به زیارت یکدیگر میروند.آنان ، اگر خشمناک شوند ، به ظلم در نمی غلطند و اگر خشنود باشند ، اسراف و زیاده روی نمی کنند.مایه ی برکت همسایگان و موجب سلامتی و آسایش افراد مرتبط با آنان ، هستند. اصول کافی جلد2 صفحه236 حدیث24

*****

امام کاظم (ع) : محمد بن فضیل گوید به امام (ع) عرض کردم به من خبر میرسد که یکی از برادرانم مرتکب عمل زشتی شده که من از انجام آن ناراضی ام وقتی من از خودش در این باره پرسش میکنم انکار مینماید در صورتی که آنان که به من این خبر را داده اند مورد وثوق و اعتماند حضرت در پاسخ فرمودند : ای محمد گوش و چشم خود را بر ضرر برادرانت تکذیب کن حتی اگر شهودی نزد تو گواهی دادند ترتیب اثر مده و گفته برادر مومن ات را بپذیر و سخن آنانرا رد کن مبادا چیزی را که مایه زشتی و آبروریزی اوست در میان مردم نشر دهی و شرف انسانیش را در هم بکوی که در این صورت شامل این آیه از کتاب  خدا میشوی سوره 24 آیه 19 : آنکسانی که دوست دارند گناه و فحشاء در میان مردم پراکنده و شایع شود در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت.

*****

 امام کاظم (ع) : هیچ چیزی شیطان و لشکر او را مجروح و خسته نمیکند مثل زیارت برادر مومن از برای خدا به درستی که دو مومن که با یکدیگر ملاقات میکنند و خدا را یاد مینمایند و بعد از آن فضایل ما اهل بیت را یاد میکنند گوشتهای روی شیطان تمام می ریزد و از بسیاری غمی که به او میرسد بفریاد می آید ملائکه آسمانها و خازنان حال او را میربایند و بر او لعنت میکنند پس بر زمین می افتد و وامانده و رانده میشود.

[ دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

مردم هر لحظه در معرض آن‌اند که فرصت عملشان به پایان رسد و در توبه بر آنان بسته شود و در نتیجه ایمان کسی که پیش از مرگ ایمان نیاورده و کار خیری انجام نداده سودی ندارد.

امام علی (ع)

[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

نامه زیبای نادر ابراهیمی به همسرش

تفاوت !

همسفر

در این راه طولانی

که ما بی خبریم

و چون باد می گذرد،

بگذار خرده اختلاف هایمان، با هم باقی بماند

خواهش می کنم !

مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی.

مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت، دوست داشته باشم.

و هر چه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد.

مخواه که هر دو، یک آواز را بپسندیم.

یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را

و یک شیوه نگاه کردن را.

مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی، و رویاهامان یکی.

هم سفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.

و شبیه شدن، دال بر کمال نیست. بلکه دلیل توقف است.

[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

گوش كن، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا.

چشم تو زینت تاریكی نیست.

پلك ها را بتكان، كفش به پا كن، و بیا.

و یا تا جایی، كه پر ماه به انگشت تو هشدار دهد

و زمان روی كلوخی بنشنید با تو

و مزامیر شب اندام ترا، مثل یك قطعه آواز به خود جذب كنند.

پارسایی است در آنجا كه ترا خواهد گفت:

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است كه از حادثه عشق تر است.

[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

داستان گدای احمق
 بینوایی هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی طلا بود و دیگری از نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد! داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد به دیدن این گدا می آمدند و دو سکه طلا و نقره به او نشان می دادند و او همیشه نقره را انتخاب میکرد مردم او را دست می انداختند و به حماقت او می خندیدند. تا اینکه مرد مهربانی از راه رس...ید و از اینکه او را آن طور دست می انداختند ناراحت شد. او را به گوشه ای دنج از میدان کشید و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند تو سکه طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند. گدا پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست اما اگر سکه طلا را بردارم دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم! شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آوردم!

بدان که اگر کاری میکنی که هوشمندانه است هیچ اشکالی ندارد که مردم تو را احمق پندارند!

[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

بام زنگ زده میگه سند خونه رو بردار بیار ! بدو بدو دارم میرم پایین ، همسایمون دیده میگه این سند خونتونه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ دفتر مشق بابامه یادش رفته ببره مدرسه ، خانم معلمشون دعواش کرده !
.

.

.

 کامپیوتر داشت کار میکرد که یِیهو دود سیاهی از پشتش زد بیرون ! میگه : کامیپوترت سوخت ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ یه برنامه مونده بود سر دلش ، آروغ زد رفلاکس شد !


ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ازدواج
 روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟ ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟ ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم دوستش کنجاوانه پرسید : چرا ؟ ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم.

[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

به سلامتی همه اوونایی که

 دلشون از یکی دیگه گرفته
 ولی برای اینکه خودشون رو آروم کنن
 میگن بخاطره غروب پاییزه

.

.

.

چه سخت است هم پاییز باشد .
 هم ابر باشد.
 هم باران باشد.
 هم خیابان خیس
 اما.....
 نه تو باشی.
 نه دستی برای فشردن باشد.
 نه پایی برای قدم زدن باشد .
 نه نگاهی برای زل زدن....


ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

برای بلند شدن باید خم شد ، گاهی مشکلات تو را خم میکنند

و بدان آغاز ایستادن است . . .

.

.

.

پرواز کن آنگونه که میخواهی وگرنه
 پروازت میدهند آنگونه که میخواهند . . .


ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

نقل است كه فرموده اند : به يكديگر هديه بدهيد كه هديه تيرگي قلبهايتان را به يكديگر بر طرف مي سازد و كينه و دشمني را پاك مي سازد.  پیامبر اکرم (ص)

*****

پيامبر اكرم (ص) فرمودند هر كه غذاي داغ بخورد هفت آفت به او مي رسد :

اول: دچار فراموشي مي شود

دوم : خشك شدن دهان 

سوم: رفتن قوت از بدن

چهارم :پديد آمدن نقصان در شنيدن

پنجم : كم شدن نور چشم

ششم : زرد شدن روي

هفتم : رفتن بركت از طعام

*****

عذر کسی را که از تو پوزش می طلبد بپذیر.      حضرت علی (ع)

*****

کسی که از دارایی خود به کسی نمی بخشد دارا نیست.      حضرت علی (ع)

[ یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

چند سال پیش رفته بودم خونه بابابزرگم، از قضا تلفنشون زنگ خورد و من گوشی رو برداشتم. طرف خبر فوت دوست صمیمی بابابزرگم رو داد و من 10 باری پشت تلفن گفتم خدا بیامرزدش... بعد قطع کردم، بابابزرگم پرسید چی شده؟ پیش خودم گفتم اگر الان بگم فلانی مرد، این بدبخت هم فوت می کنه! گفتم: هیچی، حسین آقا پاش شکسته... بابابزرگم هم خیلی شیک پرسید: ختمش کجاست؟!

*****

محمد: بچه بودم یه روز داشتیم با دختر خالم تو حیاطمون بازی می کردیم. وسط های بازی یه دفعه به من گفت محمد یه کاری می گم بکن، جون شکوفه نه نگو، گفتم باشه. گفت دست من رو بشکن. گفتم: آخه چرا؟ گفت خیلی کلاس داره آدم دستش رو گچ بگیره... گفتم: نه من این کار رو نمی کنم. از اون اصرار و از من انکار... آخر سر دیگه خسته شدم گفتم باشه. کنار استخر بودیم، استخر هم خالی بود. بدون این که چیزی بگم هولش دادم تو استخر، علاوه بر دستش، سرش هم شکست، کتفش هم جا به جا شد! چند روز بعد توی بیمارستان گفت: بی شعور! من منظورم این بود که یه کم دستم رو بپیچون مو بر داره!

*****

اعتراف می کنم بچگی هام همیشه می رفتم سر کوچه، یه خرابه اونجا بود، کلی اون جا رو با دست و چوب می کندم شاید یه روزی پیداش کنم... تازه فیلم افسانه توشیشان رو دیده بودم، دنبال پول ها می گشتم!

*****

اعتراف می کنم نزدیکای صبح بود که تلفن زنگ زد. من خواب بودم و داشتم خواب تعقیب و گریز و پرتگاه و... می دیدم. همسرم پا شد رفت تلفن رو جواب بده. من هم که از خواب پریده بودم و طبق معمول هنوز لود نشده بودم، فکر کردم همسرم داره می ره به سمت خطر (مثلا پرتگاه و اینا!). از جام پریدم و با سرعت تمام دویدم دنبالش. رسیدم بین در دو تا اتاق. با همون سرعت خواستم دور بزنم برم تو اون یکی اتاق که یه دفعه لیز خوردم و تَق! محکم خوردم زمین. فوری بلند شدم با همون سرعت دویدم سمت تخت و گرفتم خوابیدم. حالا همسرم گوشی تلفن دستش، نمی دونست بترسه، بخنده، چی کار کنه! 

*****

امروز صبح داشتم با گوشیم حرف می زدم و در همین حال دنبال گوشیم هم می گشتم و پیداش نمی کردم!

*****

ستاره: اعتراف می کنم یه بار اتو کشیدن موهام یک ساعت طول کشید، چون موهام بلند بود، بعد از کلی کیف کردن و احساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتوی مو خاموشه!

*****

چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار می کشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگار رو روی گوشیم خاموش کردم و بدتر از اون این که بلافاصله گوشی رو پرت کردم توی باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم!

[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

این بازیکن امروز با موافقت مصطفی دنیزلی به پرسپولیس پیوست.

تا پیش از این دنیزلی با این انتقال مخالف بود اما با تلاش های سردار رویانیان بالاخره دنیزلی مجاب شد که این بازیکن می تواند به پرسپولیسی کمک کند.

گفته می شود هادی شکوری و مهرداد پولادی نیز طی امروز و فردا با این تیم پایتخت قرداد خواهند بست.

 

[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

رسول خدا صلى الله عليه و آله :

 خداوند ، دو خوى را دوست دارد و دو خوى را دشمن مى دارد . آن دو خوى كه خداوند دوستشان مى دارد، بخشندگى و آسانگيرى است، و آن دو كه خداوند متعال دشمنشان مى دارد، بداخلاقى و بُخل است . هرگاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهد ، او را به برآوردن نيازهاى مردم، به كار وا مى دارد .

[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود ، خودش سایه ای ندارد .

یادمان باشد که : هرروز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را .


یادمان باشد که : زخم  نیست آنچه درد می آورد ، عفونت است .

یادمان باشد که :در حرکت همیشه افق های تازه هست .

یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران ! تعریف کنم .

یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند .

یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند ، یادمان باشد که  که دلی نو بخرم .

یادمان باشد که : فرار راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی .

یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند .

یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم .

یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند .

یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی ، من هم  برایت عزیز باشم .

یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد .

 

[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را
 که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم
 فضا را یک‌نفس پُر کن به هم نگذار لب‌ها را

به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
 تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را

دلیلِ دل‌خوشی‌هایم! چه بُغرنج است دنیایم!
 چرا باید چنین باشد؟ نمی‌فهمم سبب‌ها را

بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم
 که دارم یاد می‌گیرم زبان با ادب‌ها را

غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
 برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقب‌ها را

[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

ای یکتای یگانه، دست قدرت تو را همتایی نیست و توانایی ات را مانعی در نمی گیرد. اگر تو خوارم بخواهی و زیان مندم گردانی، جز تو کسی را یارای نجاتم نیست و اگر در نکویی ات غرقم سازی، کس نتواند که خوارم کند و به ذلتم بنشاند که تو بر هر امری توانایی و مقتدر بر همه بندگان.

پس ای تواناترین، مرا توفیق خوب بودن عطا کن و از خواری و ذلت بدورم دار که دست به دامان کرم تو آویخته ام.ای بزرگِ بی همتا، فرجام کارم را رستگاری و سعادت قرار ده که تنها امیدم به مهر توست.

چه بسیار لحظه ها که جرقه ای از نورْ دلم را روشن کرد و مرا به سوی توبه کشاند و سوگند خوردم که در بیراهه پامگذارم و به خطا دست نیالایم و باز چه بسیار توبه ها که شکستم و از یاد بردم.

خدایا، بزرگا، ای یکتا وجودِ بی انتها، به ناتوانی و عجزم بنگر و به همه امیدی که در دل به تو بسته ام. توبه شکستنم، نه از سر عصیان و دشمنی، که از سر خطا و نسیان است. بارها عزم بر خوب بودن کرده ام و آن را از یاد برده ام و تو ای بزرگ ترین، تنها یاری دهنده ای؛ پس یاری ام ده تا هر لحظه و در هر کار به یاد تو باشم. ای مهربان، دلم را در همه لحظات به یاد خود روشن کن تا لحظه لحظه به تو نزدیک تر شوم و از خطا و کردار ناشایست دور باشم.
لحظات نیاز

[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

غضنفر به زنش ميگه :

اگه بچمون پسر بود اسم بابای منو ميذاريم

اگه دختر بود اسم بابای تو رو !

.

.

.

غضنفر از تاکسی پیاده می شه

درو محکم می بنده

میگه نفهم خودتی

راننده میگه من که چیزی نگفتم

غضنفر میگه بعدا” که میگی !!!


ادامه مطلب
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

عزیزم
 به من سخت می گذرد که تو تب کنی . کاش تمام حرارت ها یک جا جمع می شد و به جای این که ذره ای به اندام تو نزدیک شود ، قلب سمج مرا می سوزانید
 با این که این همه مردمان شریر وجود دارند که کارشان به گمراه کردن معصومین می گذرد ، ایا تب مقری در آن پیدا نکرد که به تو حمله برد ؟
 از شدت فکر و آلام باطنی حس می کنم دچار یک ضعف و خفگی قلبی شده ام . آه ! یک دفعه آتش می گرفتم با وجود این تمام حواسم پیش تو است . چه چیز بیش تر از این قلب را به مصائب نزدیک می کند که انسان زود دوست بدارد و زود تسلیم بشود . و از این گذشته کدام بدبختی بزرگتر از این است که شخص
 تو تب داری ، نمی خواهم حرف بزنم ، ولی تب تمام می شود و باید بدانی در این مواصلت به کار مهمی که خیلی ها آرزو داشته اند اقدام کرده ای و تاریخ و اینده به تو نگاه می کند
 عالیه ! عالیه جز من و تو کسی در بین نیست . همه جا تاریک همه جا مجهول . به من اجازه بده امشب پیش تو بیایم !
 نیما

[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

پشت این پنجره جز هیچ بزرگ،هیچی نیست.
 قصه اینجاست که باید بود،باید خواند
 پشت این پنجره ها باز هم باید ماند،
 ونباید که گریست
 باید زیست.

 “حسین پناهی”

[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]

باغبان در را نبند من فرد گلچین نیستم    

 من اسیر یک گلم دنبال هر گل نیستم

………………………..

همه رفتند از این خانه ولی غصه نرفت

این یار قدیمی چه وفایــی دارد


ادامه مطلب
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ ] [ ali ]
صفحه قبل 1 ... 119 120 121 122 123 ... 146 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1578
بازدید دیروز : 6171
بازدید هفته : 7749
بازدید ماه : 28058
بازدید کل : 423158
تعداد مطالب : 4364
تعداد نظرات : 1580
تعداد آنلاین : 1

فروش بک لینکطراحی سایتعکس